رونیکارونیکا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

رونیکای ریزه میزه ببین چقدر عزیزه

آهای آهای خبردار

اون روز رفته بودم دانشگاه، برف میومد، خیلییی هواقشنگ بود، بعد از این که کارم تموم شد، میخواستم برم شرکت ک گفتم از فضای قشنگ استفاده کنم و عکس بگیرم، و همون شد اولین عکس مادر و دختر دردونش. عصر همون روز بود ک متوجه شدم ی دونه قد نخود توی دلمه. حس و حال عجیبی بود، زنگ زدم به بابایی و گفتم زودی بیا خونه، بابا که از همه جا بی خبر بود، نگران شد و زودی اومد، فرداش هم رفتیم ازمایشگاه و از وجود دردونه خانم مطمئن شدیم، بعدش هم رفتیم شیراز . مامانی چشمت روز بد نبینه ماشین توراه خراب شد و ماشین رو گذاشتیم تعمیرگاه و با مترو برگشتیم و فردا با همون ماشین رفتیم. خیلی قوی بودی و تو روزایی ک کمی سخت بود و تو شرایط سخت، خم به ابروت نیاوردی و مامانی رو همراهی...
15 مهر 1396
1